علم

آموزش ، سرگرمی ، مشاوره و ...

علم

آموزش ، سرگرمی ، مشاوره و ...

ویروس زیکا ویروسی است که از پشه به انسان منتقل می شود این ویروس در سال 1947 در جنگل های زیکا واقع در اوگاندا کشوری از قاره افریقا کشف شد. پشه زیکا با تغذیه کردن از خون قربانی ویروس زیکا را انتقال می دهد. انتشار این ویروس در سال 2007 در افریقا و آسیای جنوب شرقی شیوع پیدا کرد اما در سال 2014 شیوع این ویروس گسترش بیشتری یافت به گونه ای که مردمان جزیره ایستر و شیلی به این ویروس مبتلا شدند و در می 2015 این ویروس به برزیل رسید که در سال گذشته بیش از 84 هزار نفر مبتلا به این ویروس شده اند. محققان بر این باورند که این ویروس همچون ویروس مالاریا  قاتل جان شمار زیادی از انسان ها باشد.
ویروس زیکا

محمد مهدی ابراهیمیان

هر ساله دولت محترم در تقدیم لایحه بودجه به مجلس شورای اسلامی در ارتباط با افزایش حقوق کارکنان دولت و بازنشستگان و کارگران بر اساس نرخ تورم، ضریب افزایش را تعیین و پس از طی مراحل قانونی در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان جهت اجرا به دولت ابلاغ می‌گردد.
برای مثال اگر ضریب افزایش را ۱۵٪ در نظر بگیریم، کسانی که پایه حقوقشان ۱۰ میلیون تومان بوده، مبلغ 1/5 میلیون تومان افزایش خواهند داشت و کسانی که حقوقشان ۱ میلیون تومان است، ۱۵۰ هزار تومان افزایش خواهند داشت.
اگر این ضریب برای ۵ سال متوالی اعمال شود، در سال پنجم، حقوق ۱۰ میلیونی به ۲۰ میلیون تومان و حقوق ۱ میلیونی به ۲ میلیون تومان خواهد رسید.
اختلاف حقوق این دو قشر در سال اول ۹ میلیون تومان بوده و در سال پنجم این اختلاف به ۱۸ میلیون تومان خواهد رسید که با این روند هر ساله اختلاف طبقاتی را بیشتر نموده و از دستیابی به عدالت اجتماعی فاصله خواهیم گرفت.
حال جای این سوال باقی است که اگر تورم بار 1/5 میلیون تومانی بر دوش مردم قرار داده پس چرا به حقوق عده‌ای 1/5 میلیون تومان و به حقوق عده‌ای دیگر۱۵۰ هزار تومان اضافه می‌گردد؟
چرا دولت و مجلس محترم رقم ثابتی را مانند عیدی برای افزایش حقوق اعمال نمی‌کنند؟ این رقم ثابت را می‌توان از میانگین درصدی افزایش حقوق کارکنان و کارگران و بازنشسته‌ها تعیین نمود.
به نظر می‌رسد مشکل اساسی در اجرای این طرح تصمیم‌سازان ما در دولت و مجلس باشند، چرا که رقم بالای حقوق را دریافت می‌کنند و هرگز راضی به اجرای این طرح نمی‌باشند.
امید است دولت و مجلس تصمیم سازیشان به نفع اکثریت جامعه باشد و نه اقلیت!


محمود استادی- دبیر بازنشسته
منبع:فرارو

محمد مهدی ابراهیمیان

ابتهاج تعریف میکرد:

در مراسم کفن ودفن شخصی   شرکت کردم ،دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات  تر  گوسفند ،توی کف قبر ریختن.از یک نفر که اینکار رو  داشت انجام میداد، سوال کردم که : این چه رسمی ست که شما دارید؟ گفت: توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و ما مدتهاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم  .میگفت که   چون برام تعجب آور بود،سریع گشتم یه رساله پیدا کردم  و رفتم سراغ طرف،بهش گفتم :کجاش نوشته؟ طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت،آورد که بفرما.دیدم نوشته" کف قبر مسلمان،مستحب است یک وجب پهن تر  باشد"

شفیعی کدکنی

محمد مهدی ابراهیمیان

یک پیرزن دو کوزه آب داشت که آن ها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد.
یکی ازکوزه ها ترک داشت ومقدارى از آب آن به زمین مى ریخت، درصورتی که دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد می رسید.
 مدتی طولانی هر روز این اتفاق تکرار می شد و زن همیشه یک کوزه و نیم ،آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دو سال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت....
پیرزن لبخندی زد و گفت؛
"" هیچ توجه کرده ای که گل های زیبای این جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزه سالم؟""
اگرتو این گونه نبودی این زیبایی ها طروات بخش خانه من نبود.
 طی این دو سال این گل ها را می چیدم و با آن ها خانه ام را تزیین می کردم.…
هریک از ما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر می کند.
پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد .. خلقت ما این گونه است.

نکته:تعبیر از شکستگی عیوب مادر زادی ، ژنتیک و ظاهری است. نه عیوب باطنی مثل دروغگویی ، خیانت ، خشم ، ترس ، کلام بد و ...

از آنچه خداوند به تو داده غمگین مباش و شکر بجا آور

چه بسا آنچه در ظاهر تو عیب می دانی نعمت باشد.

محمد مهدی ابراهیمیان

این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته (Slow Food). این جنبش می‌گوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند ، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار می‌گیرد.

محمد مهدی ابراهیمیان

Eset Mobile Security


تاریخ 1394/11/07 برابر 2016/01/27


Username: EAV-0157626266
Password: 6sjs77p685
Expiry Date: 04.04.2016

Username: EAV-0157626267
Password: c996es672e
Expiry Date: 04.04.2016

Username: EAV-0158220933
Password: 6h3b6abdh2
Expiry Date: 12.04.2016

Username: EAV-0158220934
Password: 7pvut8x847
Expiry Date: 12.04.2016

Username: EAV-0158220935
Password: kvuu92rvxc
Expiry Date: 12.04.2016

Username: EAV-0158220936
Password: kuk89mmacn
Expiry Date: 12.04.2016

Username: EAV-0158220937
Password: 5nfr44hevj
Expiry Date: 12.04.2016

Username: EAV-0141926756
Password: uc73tu36tb
Expiry Date: 14.06.2016

Username: EAV-0151504930
Password: 73c6u3djjv
Expiry Date: 25.10.2016

Username: EAV-0126291752
Password: dptxjrxmda
Expiry Date: 29.11.2016


محمد مهدی ابراهیمیان

ﭼﺮﭼﻴﻞ می گوﯾﺪ:

ﺭﻭﺯی ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎکسی ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC ﺑﺮﺍی ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲ ﺭﻓﺘﻢ . ﻫﻨﮕﺎمی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ:
 ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ  میﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍنی
ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ !
ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ
ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ
پوﻧﺪی ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ . ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ :
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎی ﭼﺮﭼﻴﻞ ! ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ،
ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﻳﻦﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﻢ!!

محمد مهدی ابراهیمیان

دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت...

در این موقع پدرش وارد اطاق شد...

چشمش به دو دست او افتاد...

گفت : "یکی از سیباتو به من میدی؟"

دخترک نگاهی خیره به پدرش انداخت ،

و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب...

اندکی اندیشید...

سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب...

لبخند روی لبان پدرش خشکید...

سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است...

امّا، دخترک لحظه‌ای بعد ،

یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف پدر گرفت و گفت:

"بیا بابا این سیب شیرین‌تره!"

پدر خشکش زد...

چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود ،

و دخترکش در چه اندیشه بود...

هر قدر باتجربه باشید،

در هر مقامی که باشید،

هر قدر خود را دانشمند بدانید،

قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید...

و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد...

همیشه بزرگ تر ها اگاه تر نیستند...

محمد مهدی ابراهیمیان

درک زمان یکی‌ از بزرگ‌ترین پرسش‌های بی‌ پاسخ در علم فیزیک است، مفهومی‌ که در طول تاریخ؛ ذهن بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان را به خود مشغول کرده و آنها را همواره متحیر ساخته است. زمان چیست؟ چرا اینطور به نظر می‌‌رسد که زمان دارای جهت است؟ مفهومی‌ که از آن‌ به عنوان “پیکان زمان” یاد می‌‌شود. این مفهوم، زمان را نامتقارن معرفی‌ می‌‌کند- اگرچه اغلب قوانین کیهان کاملا متقارن هستند.

محمد مهدی ابراهیمیان

رﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻤﻦ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﻌﻠﻢ” ﺁ ” ﺭﺍ
ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺴﯽ ﺗﺎ ﮐﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ ” ﺑﺎ ” ﺭﺍ

ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ

ﺯﻧﮓ ﻧﻘﺎﺷﯽ، ﻣﻦ ﺭﻧﮓ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺁﺑﯽ ﺑﮑﺸﻢ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻡ ﺩﺳﺖ
ﺗﺎ مراعات کنم ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﻼ ﺭﺍ

ﺑﺎﺯﮔﻮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺩﻫﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ

ﺗﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﮐﺴﺮ ﮐﻨﻢ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺟﻬﻞ
ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻨﻬﺎ ﺭﺍ

ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﭘﻨﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻫﻦ ﺯﺍﻍ ﺭﺑﻮﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺮﻭﺩ ﺣﻘﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ

گفت ” ﺁ ” ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺰ ﮐﻼﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﻋﺸﻖ ﺑﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻼﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ

ﻣﺎ ﮐﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ که: ﺑﺎﺑﺎ ﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩ
ﭘﺲ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ؟

ﺩﺭﺱ ﺩﻫﻘﺎﻥ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮد ﮐﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﮐﻨﺪ ﺩﺍﺭﺍ ﺭﺍ

ﺷﻮﻫﺮ ﺳﺎﺭﺍ ﺷﯿﺎﺩ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﺁﺏ
ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﺷﺎﻡ ﺳﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺭﺍ ﺭﺍ

ﺑﻮﯼ ﻣﺮﮒ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮐﺒﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺩﺵ ﻧﺮﺳﯿﺪ
ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﮐﻨﺪ ﮐﺒﺮﯼ ﺭﺍ

ﮐﺎﺵ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻋﻮﺽ ﺭﻭﺑﻪ ﻭ ﺯﺍﻍ
ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺯﯾﺮﮐﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﺍ

کاش ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻗﺎﯾﻢ باﺷﮏ
ایست میداد بد و زشت همه دنیا را


ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﺮﭼﻪ ﺍﻟﻔﺒﺎﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺁﻣﻮﺧﺖ
ﻣﺎ ﻏﻠﻂ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ” ﺍﻟﻒ ” ﺗﺎ ” ﯾﺎ ” ﺭﺍ

محمد مهدی ابراهیمیان